معرفی و آنالیز فیلم متصرف اثر برندون کراننبرگ

به گزارش وبلاگ ماه موزیک، فیلم متصرف برندون کراننبرگ، جایی است که نظارت آنلاین به یک امر عادی تبدیل شده است، خیابان های شهر به شدت خالی است و نابرابری درآمد به ابعاد سرسام آوری رسیده است. به عبارت دیگر، این دنیایی متفاوت از دنیا ماست، اما دنیایی کاملاً آشنا و قابل قبول.

معرفی و آنالیز فیلم متصرف اثر برندون کراننبرگ

وبلاگ ماه موزیک | طیبه صیدمحمدی: متصرف (Possessor) برندون کروننبرگ یک فیلم ترسناک است که سوالات آزار دهنده ای را درباره دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم می پرسد. شاید با توجه به شرایط کره زمین در سال 2020 بهترین روش، ساخت فیلمی دیستوپیایی باشد، دنیای ویران شده فیلم های مانند بلید رانر یا پرتقال کوکی معمولاً تبعاتشان در آینده دهه ها وجود دارد، زیرا هشدار های تیره و تار در خصوص مسیری است که جامعه در پیش گرفته است. اما متصرف برندون کراننبرگ، جایی است که نظارت آنلاین به یک امر عادی تبدیل شده است، خیابان های شهر به شدت خالی است و نابرابری درآمد به ابعاد سرسام آوری رسیده است. به عبارت دیگر، این دنیایی متفاوت از دنیا ماست، اما دنیایی کاملاً آشنا و قابل قبول.

به گزارش وبلاگ ماه موزیک؛ متصرف از معدود فیلم هایی است که می توان آن ها را به راحتی و بدون اغراق با صفاتی، چون وحشیانه، وحشت بار، خشن، خونبار و با وجود تمام این ها جسورانه توصیف کرد. نویسنده و کارگردان متصرف فرزند پسر استاد وحشت کانادایی دیوید کروننبرگ است که بسیاری از استاندارد های علمی-تخیلی کابوس را ایجاد نموده است. به نظر می رسد مانند پدرش، براندون کروننبرگ نگران استفاده بیش از حد فناوری است و بدن را ابزاری برای ترس و وحشت قرار می دهد. اما فیلم تصاویر فوق العاده خود را به یک دلیل به نمایش می گذارد، و به وسیله طرح و نقشه ای که در آن عوامل شرور می توانند مستقیماً به مغز کسی ضربه بزنند و از خودخواهی و عاملیت بازپرسی می نمایند.

سازنده جوان فیلم یعنی براندون کراننبرگ متصرف دومین فیلم بلند اوست، از یک ایده علمی تخیلی مبنی بر توانایی انسان در نفوذ به ذهن دیگران که قبلا نمونه هایش را در آثاری مانند تلقین کریستوفر نولان دیده ایم استفاده نموده است، تا تصاویری از میل جنون آمیز و غریزی انسان به خونریزی و تماشای خون و لمس آن را نمایش دهد. این ایده در فیلم کراننبرگ جوان مایه هایی روانشناختی هم می یابد که مربوط به اختلال چندشخصیتی است، هرچند در اینجا توجیهی علمی برای آن وجود دارد.

طنز ماجرا این است که در دنیا خشن ترسناکی که کراننبرگ آفریده، تکنولوژی که علی الظاهر با طبیعت انسان تضادی ذاتی دارد، در خدمت اعمال قدرت طبیعت غریزی وی قرار می گیرد. مایه اصلی وحشت در فیلم به جز آنچه که از خلال تصویر عریان خشونت و خونریزی به مخاطب القا می گردد، بیان شرایط انسان در آینده ای است که حرص برای کسب قدرت و ثروت بر شخصیت وی چیره می گردد و متابعت از تمایلات غریزه، جایی برای ارزشمندی نهاد خانواده باقی نمی گذارد. این فیلم در واقع تماشای یک تجربه سنگین است، نه تنها باعث می گردد شما فکر کنید، بلکه وقتی آغاز به فهمیدن اینکه چه اتفاقی می افتد، می کنید، مغز شما فرمان می دهد احساس کنید که نمی خواهید ببینید چه اتفاقی می افتد.

متصرف، آخرین فیلم از براندون کروننبرگ ترکیبی جذاب و جالب از هیجان، علم و تخیل با نت های ظریف ترسناک است. تاسیا واس (آندره آ ریس بورو) مامور متبحر یک سازمان جنایی است که این سازمان به وسیله نفوذ در ذهن انسان ها به یاری یک شاخک سوزنی و به دست دریافت کنترل آن ها منافع خود را تامین می نماید. او با استفاده از یک فناوری کاملاً طبقه بندی شده، وارد ذهن قربانیان بی خبر می گردد و مغز و بدن آن ها را می رباید تا به عنوان عروسک گردانی از راه دور قتل های بی رحمانه را انجام دهد بدون اینکه قطره ای خون روی دست هایش بیفتد و غیرقابل ردیابی است، حافظه و ذهن او با میزبانان ترکیب می گردد.

با حل شدن عقل او، صحنه برای یک مسابقه تاول زده و وحشیانه آماده می گردد. او پس از انجام آخرین کار خود از سوی رییسش گیردر (جنیفر جیسون لی) مامور می گردد که به ذهن مردی به نام کالین تیت (کریستوفر آبوت) که در یک شرکت عظیم کامپیوتری به عنوان یک تکنیسین با درجه پایین کار می نماید، نفوذ کند تا به دست خود او دوست دخترش ایوا پارسا (تاپنس میدلتون) و پدرش جان پارسا (شان بین) را بکشد. گره فیلم از جایی آغاز می گردد که ماموریت وی مثل همواره پیش نمی رود.

متصرف بیش از هر چیز یک جنون علمی-تخیلی فوق العاده خشن است که احتمالاً باعث می گردد چهره خود را میان دستان خود پنهان کنید. کسی در حال فرو کردن یک سوزن بالینی در پوست سر خود است، این تقریباً اولین تصویری است که از فیلم می بیند. موضوع اصلی فیلم با داستانی کاملاً مبتکرانه و جالب و قابل تفکر نشان داده می گردد که پر از خشم و با تصویری بی نهایت ناراحت نماینده سرانجام می یابد.

متصرف با نفوذ در بدن افراد آن ها را وادار به کشتار نزدیکترین و عزیزترین شخص زندگیشان می نماید، یک سوال پیش فرض طبیعی وحشتناک به وجود می آید: اگر حتی نتوانید به نزدیکترین دوستان یا خانواده خود اعتماد کنید تا از شما در برابر آسیب محافظت کند، چه می کنید؟ کروننبرگ با طرح این سوال هویتی ما را به درون خودمان ارجاع می دهد آیا اکنون ما هستیم که خودمان را کنترل می کنیم. اینجاست که فلسفه دکارت، می اندیشم پس هستم تداعی می گردد اگر فکر از من برداشته گردد، هرچند کلیه امور دیگر که به تصور من آمده حقیقت داشته باشد، هیچ دلیلی برای قائل شدن به وجود خودم نخواهم داشت. از این رو دانستم من جوهری هستم که ماهیت یا طبع او فقط فکر داشتن است، و هستی او محتاج به مکان و قائم به چیزی مادی نیست، و بنابراین، آن من، یعنی روح (نفس)، که به واسطه او آن چه هستم هستم، کاملاً از تن ام متمایز است، بلکه شناختن او از تن آسان تر است، و اگر هم تن نمی بود روح تماماً همان بود که هست.

کروننبرگ فقط به دنبال تحریک با خونریزی نیست، مانند همه داستان های خوب دیستوپی، فیلم متصرف مشاهدات نگران نماینده و به موقع در خصوص دنیای است که ما در آن زندگی می کنیم. یک زن سیاه پوست، برای انجام یک قتل در ملا عام انتخاب و بعد کوشش می نماید تا خودش را بکشد - استراتژی معمول خروج تاسیا. سه نفر از پلیس ها که به صحنه می آیند وظیفه تاسیا را برای او انجام می دهند و بدون هشدار شلیک می نمایند. صحنه دردناک و طنین انداز این است اگر قربانی سفید بود تاسیا نسبت به او چه واکنشی نشان می داد. آیا همان کاری که از او خواسته بودند انجام می داد.

عملکرد عالی او باعث می گردد بیننده در بیرحمی اجتماعی که تاسیا برای انجام وظیفه خود انتخاب نموده شریک گردد. بعداً تاسیا به بدن کولین می پرد تا بتواند پدر رئیس فناوری دوست دختر خود (شان بین) را هدف قرار دهد. شغل اداری کالین به او اجازه می دهد به تلفن های همراه و دوربین های رایانه ای در سراسر دنیا نگاه کند، و به دنبال جزئیات پیش پا افتاده (محصولات متعلق به آن ها، دکوراسیون منزل) است که می تواند به شکل گیری تبلیغات شخصی یاری کند. کروننبرگ استدلال می نماید که دنیای مالک کاملاً متعلق به خود ما نیست، اما تفاوت ها فاحش نیستند: در هر دو، افراد به تدریج از استقلال خود دست می کشند، با کامپیوتر شخصی خود آغاز می نمایند و به بدن و گوشت و خون خود سرانجام می دهند.

بدهی کروننبرگ به پدرش واضح است، اما فیلمی که متصرف بیشتر به یاد من آورد فیلم نابودی الکس گارلند بود، یکی دیگر از کار های اخیر ترسناک علمی تخیلی که احساس عدم توانایی اعتماد به جسمی را که در آن بود درک کرد.

در سطح فنی، فیلم بسیار حیرت انگیز است، به خصوص در خصوص بازی های دو بازیگر اصلی. چهره جنیفر جیسون لی به عنوان چهره ای خونسرد رئیس بی رحم تاسیاست. آن ها هر دو چشم انداز ترسناک از زندگی ما هستند، نگاهی به پارانویای امروزی به وسیله یک آینه ترک خورده. در نابودی، آنتاگونیست یک فاجعه زیست محیطی؛ و به این ترتیب، متصرف در دوره ای که فن آوری بیش از حد تنگ می گردد، به مسائل مربوط به اراده آزاد می پردازد.

منبع: فرادید

به "معرفی و آنالیز فیلم متصرف اثر برندون کراننبرگ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معرفی و آنالیز فیلم متصرف اثر برندون کراننبرگ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید