خاطره بازی با یکتا ناصر ، نوروز همواره تنها گذاشتن تنهایی را با خود دارد ، گردن بندهایی با گل های بهاری خانه مادربزرگ

به گزارش وبلاگ ماه موزیک، یکتا ناصر بازیگر سینما و تلویزیون، وقتی در پیاده راه گام برمی دارد به دقت به احوال آدم ها و شرایط ساختمان های حاشیه ای نگاه می نماید. او روزهای قبل عید را به خاطر تماشا شور و حال مردم، بیشتر از روزهای سکوت بعد از تحویل سال دوست دارد و معتقد است که در میان جمع بودن حال خوشی به او می دهد.

خاطره بازی با یکتا ناصر ، نوروز همواره تنها گذاشتن تنهایی را با خود دارد ، گردن بندهایی با گل های بهاری خانه مادربزرگ

به گزارش وبلاگ ماه موزیک، خانه مادربزرگ یکتا ناصر حوالی خیابان پیروزی بود. یکی از آن خانه های حیاط دار قدیمی درندشت که برای بازی بچه ها به حد کافی جا داشت. او می گوید: آنقدر بزرگ بود که بزرگ ترها از بازی پر سرو صدای ما کلافه نمی شدند. یادم می آید سال که تحویل می شد همه از قبل برنامه را می دانستند. بدون اتلاف وقت معمولاً ابتدا به خانه بزرگ ترها می رفتیم. حیاط خانه مادربزرگ عشق ما بچه ها بود. ساعت ها با هم بازی می کردیم و خسته نمی شدیم. آن زمان تعداد بچه ها در هر خانواده بیشتر از حالا بود. متأسفانه تک فرزندی که حالا باب شده باعث شده تا بچه های حالا مثل سابق بازی های دسته جمعی و لذت آن را نشناسند

خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید

یکتا ناصر با لبخندی که روی لب هایش نشانده به روایت خاطره سال های دور ادامه می دهد: حالا دیگر خبری از آن خانه های حیاط دار نیست. متأسفانه به علت نبود نظارت کافی محله ها به سرعت برق و باد به شکل عمودی در آمدند. خانه ها آپارتمانی شدند. بچه ها از هم دورتر شدند. دیگر جایی برای بازی نیست. پدر و مادرها هم حوصله نمی نمایند هر روز بچه ها را به پارک ببرند و این دامن زدن به تنهایی بچه های نسل امروزی است. پاتوق های محله ای شبیه پیاده راه خیابان 17 که می توانند جای این کمبود را پر نمایند.

نوروز، بهانه دورهمی

یکتا ناصر به خوبی یک آسیب شناس اجتماعی، از تهدیدهایی که تنهایی و بی اعتمادی برای ما به وجود می آورد، می گوید و این میان نقش نهادها را برای تجمع های کارآمد پر رنگ می داند: این روزها همه می دانند که در شادی های گروهی قدرتی هست که از طریق آن می توان سلامت روانی بیشتری به افراد هدیه داد. نوروز همواره بهانه ای برای دور هم جمع شدن ما کنار هم بوده است. نوروز همواره تنها گذاشتن تنهایی را با خود داشت. خانواده ها روزها قبل از آمدن سال تحویل خود را برای دیدار با هم آماده می کردند. به نظرم که ما باید این بهانه های دور هم بودن را بیشتر کنیم. نباید منتظر نوروز بمانیم. این باید به همه روزهای سال تعمیم داده گردد. این میان نقش کسانی که در نهادهایی مانند شهرداری هستند پر رنگ تر است. آنها با اجرای همین برنامه های شاد در پیاده راه ها و پاتوق های محله ای می توانند بهانه اهالی محله ها برای ایجاد دورهمی ها را جور نمایند.

دلتنگی های کودکی

وقتی از یکتا ناصر می پرسیم بیشتر از هر چیز دیگر دلتنگ کدام ویژگی محله های قدیمی این حوالی می گردد، خیلی زود به بازی های بچگانه دسته جمعی اشاره می نماید: دلم برای مراوده ای که بین همسایه ها و فامیل جاری بود تنگ می گردد. ما ساعت ها در کوچه ها بازی می کردیم. الان دیگر بچه ها هم مشغول بازی های رایانه ای شده اند و از بازی های دوره کودکی ما چیزی نمی دانند.

خانم بازیگر در یک چشم به هم زدن با توصیف هایی که می نماید ما را به سال های کودکی اش می برد: من نمی خواهم بگویم ما حالا همدیگر را دوست نداریم. اما به نظرم می آید در آن روزها حتی بزرگ ترها هم با همه حرمت ها و حیای شان این را بیشتر به هم نشان می دادند. در واقع بروز دادن محبت بیشتر بود. به همین علت یک اعتماد بین آدم ها شکل می گرفت که به همین سادگی ها هم از بین نمی رفت. راستش را بخواهید ما در بروز این مهربانی ها در همین محله ها و پیاده راه ها و خیابان ها بد عمل می کنیم. این در رانندگی ما مشهود است. در خرید شب عید ما دیده می گردد. انگار زود از ازدحام با هم بودن کلافه می شویم و می خواهیم زودتر به تنهایی امن خودمان برسیم. فکر می کنم این روزهای شلوغ و پر هیاهو زمان مناسبی است که باز هم بیشتر دوست داشتن را تمرین کنیم و آستانه تحمل مان را بالا ببریم. شب عید و خریدهایش همواره خدا با ترافیک و ازدحام همراه بوده و دوست داشتن هم باعث می گردد کلافگی جایش را به لذت بردن از این اجتماع پویا بدهد.

درست کردن گردن بند با گل های بهاری

عکس هایی از تهران قدیم برای یکتا ناصر مجذوب کننده است و به درخواست عکاس کنار بناهای سالخورده شهر می ایستد. گل های همواره بهار را که به یکتا ناصر پیشکش می کنیم گل از گلش می شکفد. می گوید عاشق گل و گیاه است و این گل ها خاطره قدیمی ها را برایش تداعی می نماید: در خانه پدربزرگم بوته گل یاسی بود که اواسط بهار غرق گل ها می شد. عطر آن یاس های امین الدوله همه جا را پر می کرد. یکی از تفریح های مان این بود که با همان گل ها برای هم گردنبند درست می کردیم. یا خوشبوترین های شان را دانه می کردیم و لای سجاده بزرگ ترها می گذاشتیم.

گلدان را به صورتش نزدیک می نماید و بوی گل را با نفس عمیقی به سینه می کشد: این گل ها همواره نوید آمدن بهار را دارند. برای همین دوست شان دارم. بهار در خودش تازه شدن را در پی دارد چیزی که خیلی از ما نیازمند آن هستیم. کاش همه روزهای سال مان بهاری باشد.

منبع: همشهری آنلاین

به "خاطره بازی با یکتا ناصر ، نوروز همواره تنها گذاشتن تنهایی را با خود دارد ، گردن بندهایی با گل های بهاری خانه مادربزرگ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خاطره بازی با یکتا ناصر ، نوروز همواره تنها گذاشتن تنهایی را با خود دارد ، گردن بندهایی با گل های بهاری خانه مادربزرگ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید